بانک کتاب word

بانک کتاب word

بایگانی

۵ مطلب با موضوع «مهارت های تربیتی» ثبت شده است

حدیث (1) امام على علیه ‏السلام :

اَعجَبُ ما فِى الانسانِ قَلبُهُ وَ لَهُ مَوارِدُ مِنَ الحِکمَةِ وَ اَضدادٌ مِن خِلافِها فَاِن سَنَحَ لَهُ الرَّجاءُ اَذَ لَّهُ الطَّمَعُ وَ اِن هاجَ بِهِ الطَّمَعُ اَهلَکَهُ الحِرصُ وَ اِن مَلَکَهُ الیَأسُ قَتَلَهُ السَفُ... فَکُلُّ تَقصیرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ کُلُّ اِفراطٍ بِهِ مُفسِدٌ؛

شگفت‏ترین عضو انسان قلب اوست و قلب مایه هایى از حکمت و ضد حکمت دارد. اگر آرزو به آن دست دهد، طمع خوارش مى گرداند و اگر طمع در آن سر برکشد، حرص نابودش مى‏کند و اگر ناامیدى بر آن مسلّط شود، اندوه، او را مى‏کُشد... هر کوتاهى برایش زیانبار است و هر زیاده‏روى برایش تباهى آفرین.

علل الشرایع ج1، ص 109



حدیث (2) پیامبر صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله :

فِى الانسانِ مُضغَةٌ اِذا هىَ سَلِمَت وَ صَحَّت سَلِمَ بِها سائرُ الجَسَدِ، فَاذا سَقِمَت سَقِمَ بِها سائرُ الجَسَدِ وَ فَسَدَ، وَ هِىَ القَلبُ؛

در انسان پاره گوشتى است که اگر آن سالم و درست باشد، دیگر اعضاى بدنش هم با آن سالم مى‏ شوند و هرگاه آن بیمار شود، دیگر اعضاى بدنش بیمار و فاسد مى ‏گردند. آن پاره گوشت، قلب است.

خصال ج1، ص 31



حدیث (3) امام على علیه‏ السلام :

 أَکْلُ السَّفَرْجَلِ قُوَّةٌ لِلْقَلْبِ الضَّعِیفِ وَ هُوَ یُطَیِّبُ الْمَعِدَةَ وَ یُذَکِّی الْفُؤَادَ وَ یُشَجِّعُ الْجَبَانَ وَ یُحَسِّنُ الْوَلَد

خوردن به،قوه ای برای قلب ضعیف ، معده را پاک، ترسو را شجاع و فرزند را زیبا مى ‏کند.

تحف العقول ص101



حدیث (4) پیامبر صلى‏ لله‏ علیه ‏و ‏آله :

خَیْرُ القُلوبِ اَوعاها لِلخَیْرِ وَ شَرُّ القُلوبِ اَوعاها لِلشَّرِّ، فَاَعلَى القَلبِ الَّذى یَعِى الخَیْرَ مَمْلُوٌّ مِنَ الْخَیْرِ اِن نَطَقَ نَطَقَ مَأجورا و اِنْ اَنْصَتَ اَنْصَتَ مَأجورا؛

بهترین قلب‏ها، قلبى است که ظرفیت بیشترى براى خوبى دارد و بدترین قلب‏ها، قلبى است که ظرفیت بیشترى براى بدى دارد، پس عالى‏ترین قلب، قلبى است که خوبى را در خود دارد و لبریز از خوبى است. اگر سخن بگوید، سخنش در خور پاداش است و اگر سکوت کند، سکوتش درخور پاداش است.

جعفریات ص 168



حدیث (5) امام صادق علیه السلام :

اَوْحَى اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ اِلى مُوسى علیه‏السلام یا مُوسى لا تَفْرَحْ بِکَثْرَةِ الْمالِ وَ لا تَدَعْ ذِکْرى عَلى کُلِّ حالٍ فَاِنَّ کَثْرَةَ الْمالِ تُنْسِى الذُّنوبَ وَ اِنَّ تَرْکَ ذِکرى یُقْسِى الْقُلوبَ؛

خداى عزّوجلّ به موسى علیه‏السلام وحى کرد: اى موسى! به زیادى ثروت شاد مشو و در هیچ حالى مرا فراموش مکن، زیرا با زیادى ثروت گناهان فراموش مى‏شود و از یاد بردن من قساوت قلب مى‏آورد.

کافی(ط-الاسلامیه) ج2،ص497



حدیث (6) پیامبر صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله :

قَلْبٌ لَیْسَ فیهِ شَىْ‏ءٌ مِنَ الْحِکْمَةِ کَبَیْتٍ خَرِبَ فَتَعَلَّموا وَ عَلِّموا وَ تَفَقَّهوا وَ لا تَموتوا جُهّالاً فَاِنَّ اللّه‏َ لا یَعْذِرُ عَلَى الْجَهْلِ؛

دلى که در آن حکمتى نیست، مانند خانه ویران است، پس بیاموزید و آموزش دهید، بفهمید و نادان نمیرید. براستى که خداوند، بهانه‏اى را براى نادانى نمى‏پذیرد.

نهج الفصاحه ص 600 ، ح2095



حدیث (7) پیامبر صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله :

مَنْ قَلَّ طَعْمُهُ صَحَّ بَدَنُهُ وَ مَنْ کَثُرَ طَعْمُهُ سَقُمَ بَدَنُهُ وَ قَسا قَلْبُهُ؛

هر کس کم بخورد، سالم مى‏ماند و هر کس زیاد بخورد تنش بیمار مى‏شود و قساوت قلب پیدا مى‏کند.

نهج الفصاحه ص 728 ،ح2779 



حدیث (8) امام زمان علیه سلام :

قُلُوبنا اَوعیَةٌ لِمَشیَّةِ اللهِ فَاذا شاءَ شِئنا؛

دلهای ما ظرف اراده و مشیت خداست پس هرگاه او چیزی را اراده کند،ما نیز همان چیز را اراده می کنیم.

بحارالانوار(ط-بیروت)ج25،ص337



حدیث (9) امام علی علیه السلام:

فی وَصیَّتِهِ لابنِهِ وهُو یَعِظُهُ: أحیِ قَلبَکَ بالمَوعِظَةِ؛

 در مـقام انـدرز بـه فـرزند خود : دلت را بـا اندرز زنده گردان.

نهج البلاغة(صبحی صالح) نامه 31 ، ص 392



حدیث (10) امام على علیه السلام:

المَواعِظُ صَقالُ النُّفوسِ ، و جَلاءُ القُلوبِ؛

اندرزها صیقل بخش جان ها، و جلا دهنده دل هاست.

تصنیف غررالحکم و درر الکلم ص224 ، ح4524



حدیث (11) امام على علیه السلام:

ما جَفَّتِ الدُّموعُ إلّا لِقَسوَةِ القُلُوب وَ ما قَسَتِ القُلُوبُ إلّا لِکَثرَةِ الذُّنوبِ.

چشمها خشک نمی شود مگر به خاطر قساوت قلب و دلها قساوت پیدا نمی کند مگر به سبب زیادی گناه

وسائل الشیعه ج16 ، ص45

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۴ ، ۲۰:۰۴

انسان نمی‌تواند به تنهایی زندگی کند و این واقعیت سر منشاء شکل‌گیری تمامی گروهها، جمعیت‌ها و جوامع بشری از گذشته‌های دور تا به امروز بوده است. تمامی انسان‌ها در هر گروه و جامعه‌ای با توجه به توانایی‌ها و شرایط حاکم، با همکاری یکدیگر به بقای خود و دیگران کمک کرده‌اند. هرچه فرد در برقراری ارتباط در جامعه با دیگران موفق‌تر عمل کند و در واقع هوش اجتماعی بالاتری داشته باشد، زندگی بهتر و راحت‌تری را تجربه خواهد کرد. یادگیری تکنیک‌های همکاری و برقراری ارتباط با دیگران یکی از ضروریات مهم در زندگی هر کودکی محسوب می‌شود. زمانی که فرد در سنین پایین همچون دوران دبستان آموزش ببیند، این آموزه‌ها در وی درونی شده و سبب خواهد شد در آینده در زندگی موفق‌تر عمل کند.


کسب مهارت 

زمانی که بچه‌ها با همکاری یکدیگر به صورت جمعی به دنبال دستیابی به هدفی مشترک هستند، خواهند توانست به انجام پروژه‌ای دست بزنند که به تنهایی قادر به انجام آن نبوده‌اند. همچنین کار گروهی به بچه‌ها کمک می‌کند که کارهایی که در آن‌ها مهارت بالایی ندارند، بهتر شوند، مانند صبور بودن، کار کردن براساس برنامه‌های از پیش سازمان یافته، کار کردن در سر وقت و ...


اجتماعی شدن 

هنگامی که بچه‌ها در قالب یک گروه در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند و هدفی مشترک را دنبال می‌کنند، مجبور خواهند شد برای انجام مسئولیت‌ محول شده به گروه با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، حرف بزنند، به نظرات دیگران گوش بسپارند و نظرات خود را بیان کنند و از همه مهمتر مجبور خواهند شد تا خجالتی بودن را فراموش کنند. کار گروهی به بچه‌هایی که در یک کلاس هستند، اما ارتباط چندانی با یکدیگر ندارند، امکان دوست شدن برایشان فراهم می‌کند.


فراگیری بهتر و بیشتر 

کارهای گروهی اغلب کارهای گسترده‌تر و پیچیده‌تری نسبت به فعالیتهای فردی هستند به همین سبب زمانی که بچه‌ها در پروسه کار وارد می‌شوند، مطالب بیشتری را فرا خواهند گرفت، همچنین با کار گروهی بچه‌ها می‌توانند در زمانی کمتر، مطالب بیشتری را یاد بگیرند و چون خود آنها نیز در فرایند‌ کار درگیر بوده‌اند، کیفیت یادگیری آنها نیز افزایش خواهد یافت.


ایجاد حس رقابت 

بچه‌ها زمانی که در گروه هم‌سالان خود قرار می‌گیرند و به فعالیتی یکسان می‌پردازند،‌ناخودآگاه حس رقابتشان برانگیخته می‌شود و فعالیت بیشتر و بهتری انجام خواهند داد، در نتیجه کلاس فعال و پویاتر خواهد شد و همه بچه‌ها برای آن که از دیگران عقب نمانند، تلاش خود را افزایش خواهند داد.


شروع کار 

در ابتدای کار به بچه‌ها آموزش دهید که تمامی اعضای گروه باید با هم کار کنند، همه چیز را با هم بررسی کرده و در خصوص تمامی مسائل با هم گفتگو کنند.به بچه‌ها بیاموزید کارها را با توجه به مهارت‌های فردی افراد گروه تقسیم کنند و برای انجام این کار بهتر است هر یک از اعضا ابتدا درخصوص توانایی‌هایی که دارد و فکر می‌کند برای انجام کار گروهیشان راهگشا است، با دیگران مشورت کند. یکی دیگر از مسائلی که از همان ابتدای امر لازم است تا هر یک از اعضا بدون خجالت کشیدن از یکدیگر مطرح کنند، مسئولیت ‌هایی است که فرد از پس آن برنمی‌آید اما به اومحول شده است.


منصفانه کار کردن

مشخص کردن کارهای هر یک از افراد گروه یکی از مراحل مهم کار گروهی است. اتفاقی که در بیشتر کارهای گروهی در مدرسه مِی‌افتد آن است که یک نفر تمامی کارهای کل گروه را به تنهایی انجام می‌دهد. یکی از دلایل اصلی بی‌علاقگی به کار گروهی و ترجیح کارهای فردی نیز همین مساله است. حتی بسیاری از پدر و مادرها نیز زمانی که متوجه می‌شوند کودکشان به عنوان عضوی از گروه به انجام فعالیتی بپردازد با یادآوری خاطرات تلخ خود نظر مساعدی در این زمینه نشان نمی‌دهند و به جای ترغیب بچه‌ها به گروهی عمل کردن، آن‌ها را به سمت فردگرایی سوق می‌دهند. برای آن که کار در میان اعضای گروه به صورت منصفانه‌ای تقسیم شود، بهتر آن است که معلم خود برای کاری که انجام داده است، توضیحاتی به صورت کتبی یا شفاهی ارائه کند.


هدایت گروه

برای آن که بچه‌ها بتوانند در کنار یکدیگر به طور صمیمانه کار کنند، بهتر است علاوه بر آن که معلمان بر کارشان نظارت دارند، یک نفر هم به عنوان سرگروه به کارها نظم بدهد. در واقع کلید برگزاری جلسات موفق گروهی، داشتن یک سرگروه است، کسی که جلسه را هدایت می‌کند. البته لازم نیست که ریاست را همیشه به یک نفر سپرد، بلکه بهتر است همین کار به صورت گردشی به اعضای گروه سپرده شود.


بروز مشکلات 

غالباً زمانی که بچه‌ها دچار مشکل می‌شوند، سریعاً سراغ والدین خود رفته و از آن‌ها کمک می‌طلبند. در بیشتر موارد نیز والدین بدون تحقیق و یکطرفه در موضوع مداخله می‌کنند و اغلب مسائل تبدیل به تشنجی میان والدین و معلمان می‌شود. بهترین راه برای حل مشکلات بچه‌ها این است که از آن‌ها بخواهید در صورت هرگونه اختلاف و مشکلی، هر دو طرف دعوا با هم مساله را نزد معلم ببرند تا ایشان تصمیم نهایی را اتخاذ کند. یکی دیگراز راه‌حل‌ها آن است که در طول انجام کار براساس یک برنامه زمان‌بندی شده، گروه، جلساتی را برای حل مشکلات و ابهامات برگزار کند، اما بچه‌ها نباید فراموش کنند که در میان این جلسات بیشتر باید شنونده باشند تا گوینده و بکوشند از بهانه‌جویی و مخالفت‌های بیهوده پرهیز کنند. در پایان باید فراموش نکنید که پروژه‌های گروهی نیز همچون تکالیف درسی، زمانی آموزنده خواهند بود، که از سوی خود بچه‌ها اجرا شوند، بنابراین بهتر است از انجام کارهای مربوط به آنها بپرهیزید.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۴ ، ۱۷:۴۲


 زمانی که دو نفر برای اولین بار همدیگر را ملاقات می کنند، به دنبال نشانه هایی برای شناخت شخصیت هم می گردند. از حالت دست گرفته تا شیوه جواب دادن به تلفن همراه، همگی راههایی هستند که به کمک آنها می توانید شخصیت طرف مقابل را تا حدودی تشخیص دهید. 


ما در اینجا برخی از رایج ترین رفتارها را که معیاری برای قضاوت شما می توانند باشد، برایتان آورده ایم.



حالت دست


شما می توانید از طریق حالت دست طرف مقابل، شخصیت او را تشخیص دهید. افرادی که حرکات دست زیادی دارند، معمولا افرادی قدرتمند با اعتماد به نفس بالا هستند که دوست دارند خودشان را در مقابل دیگران بیان کنند در حالی که آنهایی که زیاد هنگام صحبت کردن دست خود را تکان نمی دهند، افرادی کم رو و بدون اعتماد به نفس هستند که به دنبال ساده ترین راه برای انجام کارهایشان می گردند.




وقت شناسی


آیا دیر سر قرارتان رسده اید؟ این رفتار شما بر شخصی که منتظر شما مانده است، تاثیر منفی خواهد گذاشت. افرادی که وقت شناس هستند، افراد با انگیزه ای هستند که ساختار ذهنی منظمی دارند و برای لحظه به لحظه زندگی خود ارزش قائلند در صورتی که افراد وقت نشناس، افراد بی ملاحظه ای هستند که همیشه در حال دویدن به این طرف و آن طرف اند و تمام کارهای خود را در دقیقه 90 انجام می دهند. 



طرز برخورد با کارکنان رستوران 


سعی کنید هیچگاه با فردی که با کارمندان رستوران بد برخورد می کند، قرار ملاقات نگذارید. شما از طرز برخورد افراد با گارسن های رستوران، کارمندان هتل و نگبانان می توانید تشخیص دهید که آیا طرف مقابل تان فرد مودبی است یا خیر. افرادی که شغل دیگران را معیار احترام گذاشتن به آنها قرار می دهند، افراد قابل اعتمادی نیستند.



طرز نگاه هنگام نوشیدن 


تحقیقیات نشان داده افرادی که هنگام نوشیدن قهوه یا چای، به داخل فنجان نگاه می کنند، افرادی درونگرا، ایده آلیسم، آگاه و متمرکز هستند. اما فردی که به لبه های فنجان نگاه می کند، فردی است که بسیار تحت تاثیر دیگران قرار می گیرد و نسبت به اتفاقات اطراف خود آگاه است. بی خیالی، برونگرایی و قابل اعتماد نیز از دیگر خصوصیات این دسته است. آنهایی که هنگام نوشیدن نیز چشمان خود را می بندند، افرادی هستند که در زندگی درد و رنج کشیده اند اما سعی می کنند خودشان را با خوشی ها سرگرم کنند.


جویدن ناخن ها


بله، این یک نشانه است. تحقیقات نشان داده افرادی که ناخن های خود را می جوند یا با موهای خود بازی می کنند یا حتی پوست تن خود را می خارانند، تمایل به کمال گرایی دارند و نمی توانند آرامش خود را به طور کامل حفظ کنند.





دست خط


فرقی نمی کند که شما یک نامه عاشقانه بنویسید یا یک لیست خرید روزانه، دست خط شما می تواند شخصیت شما را لو دهد. 


افرادی که هنگام نوشتن فشار زیادی به خودکار می آورند افرادی لجوج هستند که از اعتماد به نفس بالایی نیز برخوردارند. اگر کلمه های نوشته شده درشت و بزرگ باشند، شما فردی مردم محور هستید در حالی که دست خط ریز و کوچک نشان از درون گرایی شما دارد. 


اگر دست خط شما به سمت راست شیب داشته باشد، شما فردی احساساتی و مهربان هستید اما اگر شیب آن به سمت چپ باشد، درونگرایی از خصوصیان اخلاقی شما است. دست خط های صاف نیز نشانه عملگرایی می باشد.



چک کردن گوشی


چک کردن گوشی و این که چه زمان و مکانی گوشی خود را از جیب یا کیف تان در می آورید، می تواند شخصیت شما را آشکار کند. اگر فردی هستید که مدام شبکه های اجتماعی مانند فیسبوک یا ایمیل خود را چک می کنید، نشان می دهد که شما در مورد مسائل عاطفی ثبات ندارید و مدام حال و هوایتان تغییر می کند.



تماس چشمی


برقرار نکردن تماس چشمی نشان دهنده عدم اعتماد به نفس است و این که فرد بر رفتارهای خود کنترل نداشته و همیشه برای انجام کارهایش نیاز به یک تلنگر از سوی اطرافیان دارد. اینگونه افراد اراده ای ضعیف دارند.





اما از طرف دیگر افرادی که اعتماد به نفس زیادی دارند، از برقرار کردن تماس چشمی واهمه ای ندارند و هنگام صحبت با دیگران به مدت طولانی تری به چشم های طرف مقابل خیره می شوند. اینگونه افراد در برقراری روابط اجتماعی با دیگران موفق تر هستند.


برترین ها - ترجمه از پردیس بختیاری


۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۰۶



نقش محبت و قاطعیت در تربیت فرزندان


الگوهای تربیتی


براساس شیوه تربیت کودکان می‌توان چهار الگوی تربیتی را تشخیص داد:


۱. الگوی تربیتی مبتنی بر بی‌محبتی و سخت‌گیری


۲. الگوی تربیتی مبتنی بر محبت و عدم قاطعیت


۳. الگوی تربیتی مبتنی بر بی‌محبتی و عدم قاطعیت


۴. الگوی تربیتی مبتنی بر محبت و قاطعیت


 


تحقیقات و بررسی‌ها حاکی از آن است که در شکل‌گیری خصوصیات تربیتی کودک، الگوی تربیتی حاکم بر خانواده سهم به سزایی دارد. بنابراین لازم است که هر یک از این الگوها به طور جداگانه مورد بررسی قرار گیرند.


 


 


 


الگوی تربیتی بی‌محبتی و سخت‌گیری


 


اکثر علایم عصبی که روزانه در افراد مشاهده می‌کنیم، از طریق این الگو به وجود می‌آید. نگرانی، تنش، اضطراب، افسردگی و در نهایت خودکشی، خصوصیات عاطفی و هیجانی‌ای هستند که به واسطه این الگوی تربیتی ایجاد می‌شوند. کودکانی که براساس این الگو تربیت می‌شوند، معمولا به ترس‌های غیرمنطقی مانند ترس از حیوانات، تاریکی، آسیب‌دیدگی، موفق نشدن و… مبتلا می‌شوند. این ترس‌ها با سرزنش هر چه بیشتر والدین، بیشتر آشکار می‌شوند.


والدینی هم که مطابق با این الگو با فرزندان خود رفتار می‌کنند، مقررات شدید و سختی را وضع می‌کنند که موجب می‌شود در نهایت میان آنها و فرزندانشان روابط ارباب و رعیتی ایجاد شود.


با ادامه این روند، جهان در نزد کودک به دو بخش حقارت و برتری تقسیم می‌شود که در انتهای بخش حقارت، خود کودک و در انتهای دیگر والدینش قرار می‌گیرند. والدین در این الگو کودک را به دلیل ناتوانی‌هایش سرزنش می‌کنند اما به او اجازه چون و چرا داده نمی‌شود.


هر خطایی که از کودک سر بزند، فورا با او برخورد می‌شود و این سرزنش‌ها و برخوردهای مداوم باعث می‌شود در ذهن کودک تصور ضعیفی از خودش به وجود آید و اعتماد به نفسش کاهش یابد و رفتارش بدتر شود و موجب می‌شود به زودی باور کند آنچه درباره او تصور می‌کنند، حقیقت محض است.


 


 


 


الگوی تربیتی محبت و عدم قاطعیت


 


امروزه کودکان بسیاری را می‌بینیم که از زیر بار مسوولیت شانه خالی می‌کنند، پرتوقع هستند و احساس می‌کنند همه دنیا به آنها بدهکارند. این گونه کودکان با مشکلاتی چون بی‌حوصلگی، نارضایتی از زندگی و درک این نکته که از استعدادهای خود به نحو مطلوب ا‌ستفاده نکرده‌اند، دست به گریبان‌اند.


آنها درماندگی و ناتوانی خود را درک می‌کنند اما از اعتماد به نفس لازم برای رفع این نقایص برخوردار نیستند، بنابراین تنها کاری که از دست آنها برمی‌آید، درخواست و تقاضای بیشتر از والدین‌شان است.


این الگوی تربیتی، کودکانی لوس، ضعیف‌النفس، وابسته و از لحاظ عاطفی نیز کودک صفت تربیت می‌کند. از کودکی که با مهربانی و ملاحظه بیش از حدی با او رفتار می‌شود، اجازه هر کاری دارد و تقاضای کمی از او می‌شود و محدودیتی برایش نیست، نمی‌توان انتظارات زیادی داشت.


رایج‌ترین اشتباهی که والدین در این الگوی تربیتی مرتکب می‌شوند، این است که اعتقاد دارند کودکان نباید ناکام و ناراحت شوند.


باید کودک را وادار کرد تا با سعی و تلاش خود به اهدافش دست یابد و نباید هر چیزی را که می‌خواهد در اختیارش قرار داد. در غیر این صورت، او هرگز نخواهد آموخت که بدون دیگران و به تنهایی از عهده کارهای خود برمیآید.


کودکی که به دلیل رفتار بیش از حد محبت‌آمیز والدینش صبر و تحمل در برابر ناملایمات و سختی‌ها را نیاموخته است، در بزرگسالی با مشکلات فراوانی رو به رو خواهد شد. ممکن است قوانین اجتماعی را زیر پا بگذارد یا نادیده بگیرد اما درک نکند که قانون، همچون والدینش بخشش ندارد و از اشتباهاتش چشم‌پوشی نخواهد کرد. این گونه افراد در زندگی زناشویی و اجتماعی نیز انتظار دارند همه تابع هوس‌های آنان باشند و هنگامی که خواسته‌های آنها برآورده نمی‌شود، خشمگین، آزرده خاطر، پرخاشگر و برآشفته می‌شوند. دیدگاه‌های دیگران هیچ اهمیتی ندارد و تنها آرا و نظریات خودشان ارزشمند است. چنین افرادی با همسر و همکاران خود مشکلات بسیاری خواهند داشت.


 


 


 


 الگوی تربیتی بی‌محبتی و عدم قاطعیت


 


این الگو بسیار شبیه الگوی قبلی اما به مراتب مخرب‌تر و ویرانگرتر از آن است. در الگوی قبلی، ارائه محبت و پذیرش از جانب والدین، مطلوب و دل‌پسند بود، هر چند که به طریق مناسب و منطقی صورت نمی‌گرفت.


اما در این الگو، آن محبت و صمیمیت نیز وجود ندارد.


در این الگوی تربیتی اعتقاد بر این است که کودک به عمد بدرفتاری می‌کند و اگر بخواهد می‌تواند به سادگی در کارهایش موفق شود. این واقعیت که کودک پس از اینکه مورد سرزنش قرار گرفت، سعی نمی‌کند رفتار خود را بهتر کند، برای والدین دلیلی بر ناسپاسی و بی‌ارزشی ذاتی اوست، بنابراین رفتار خوب زمانی از کودک سر می‌زند که بخواهد هدیه و پاداشی دریافت کند و با خشنود کردن والدینش جایزه‌ای بگیرد. کودک در چنین شرایطی دچار سردرگمی می‌شود، چرا که اگر بدرفتاری کند، طرد می‌شود اما اگر بدرفتاری نکند، مورد تشویق والدینش قرار نمی‌گیرد. او همواره در خور سرزنش است، اعم از اینکه کار ناشایستی از او سر بزند یا خیر.


در چنین شرایط آشفته‌ای، راهی برای کسب موفقیت وجود ندارد. در نتیجه کودک خشمگین و رنجیده خاطر می‌شود. در این زمان احساسات خصمانه خویش را یا در خود می‌ریزد و یا به نزدیکان خود و به طور کلی به اجتماع منتقل می‌کند. قاطعیت نداشتن والدین در این الگو، یکی از دلایلی است که موجب می‌شود کودکان آشوبگرانه عمل کنند.


 


بیشتر رفتارهای ضد اجتماعی که امروزه شاهد آن هستیم، ناشی از این الگوی تربیتی است. در رفتارهایی از قبیل مصرف مشروبات الکلی، دزدی‌های کوچک، تشکیل گروه‌های ولگرد و تبهکار و … می‌توان ردپای این الگوی تربیتی را مشاهده کرد. اگر عوارض این الگوی تربیتی در دوره جوانی و نوجوانی اصلاح نشود، در بزرگسالی موجب بروز انواع دیگری از رفتارهای ضد اجتماعی خواهد شد.


 


 


 


 الگوی تربیتی محبت و قاطعیت


 


والدینی که از این الگو پیروی می‌کنند، معتقدند که نباید درباره رفتارهای کودک سخن بگویند، یعنی همیشه بر رفتار کودک تاکید دارند و هرگز کودک یا شخصیتش را مخاطب قرار نمی‌دهند.


مثلا به کودک می‌گویند


«پسرم،‌ من دوست ندارم که تو با خواهر و برادرت با تندی صحبت کنی»


و هرگز به او نمی‌گویند:


«من تو را دوست ندارم، زیرا با تندی صحبت می‌کنی».


 


این گونه والدین به ذات نیک همه انسان‌ها و ارزش وجودی آنها ایمان دارند و معتقدند که اگر به نیکی و خوبی بها داده شود، شکوفا خواهد شد. این گونه والدین می‌دانند که زندگی سرشار از مشکلات و ناکامی است و هیچ کودکی نمی‌تواند این ناملایمات را تحمل کند، مگر آنکه والدین او را برای مقابله با این ناملایمات آماده کنند.


آنها اعتقاد دارند که رفتارهای اشتباه کودکان برای رسیدن به بلوغ فکری و مقابله با مشکلات دوران بزرگسالی ضروری است و در هنگام آموزش فرزندان خود، بدون کوچک‌ترین خشونت و فشاری به آنها می‌آموزند که با ارزش‌ترین هدیه در زندگی، خود نظمی است؛ چرا که تمامی نعمات این جهان «مثلا ثروت» به تدریج از بین می‌روند، مگر آنکه با نظم و ترتیب و به نحو مطلوب مورد استفاده قرار بگیرند.


به همین دلیل این‌گونه والدین بی‌آنکه خشن باشند، قاطع و جدی هستند و فقط کودک خود را به دلیل اینکه بیاموزد تا رفتارهای خود را اصلاح کند، تنبیه می‌کنند، نه به این علت که مستحق تنبیه بوده است.


در این الگوی تربیتی، کودک هرگز طرد نمی‌شود و فراتر از رفتارهای ناشایستی که از او سر می‌زند، مورد توجه واقع می‌شود و در همین حال جنبه‌های مثبت او نیز در نظر گرفته می‌شود. در انتقاد از کودک و تنبیه او به ندرت خشونت به خرج می‌دهند و همواره انصاف را رعایت می‌کنند.


آنها بیش از آنکه تنبیه کنند، از کودک تعریف و تمجید می‌کنند و می‌دانند که آنچه به طور مداوم به کودک می‌گویند، در ذهن او نقش خواهد بست. در نتیجه توانایی‌ها و جنبه‌های مثبت کودک را گوشزد می‌کنند.‌


 



۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۱۸

بسم الله الرحمان ارحیم

وقتی از جذبه سخن می گوییم ، درباره ی آداب غذا خوردن ، ظاهر خوب،یا شیک پوش بودن صحبت نمی کنیم،بلکه روی سخن ما چیزی است که خیلی عمیق تر از این حرف هاست.جذبه واقعی چیزی فراتر از ظاهر محض است. 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۰۷