راهکارهای درمانی اعتیاد به اینترنت
اگر شما فردی هستید که فکر میکنید مبتلا به اعتیاد اینترنتی از هر نوعان میباشید، دو روش درمانی پیشنهاد میشود که شامل روشهای خوددرمانی و درمان توسط افراد متخصص میباشد.
1- روشهای خوددرمانی
نخستین قدم: از علایم و حالات خود یادداشت برداری کنید. به عنوان مثال، رفتارها، افکار و احساسات خود را چند روزی یادداشت کنید.
دومین قدم: در مورد دلیل استفاده بیش از حد خود از اینترنت فکر کنید و به آن عمیقاً بیندیشید. مثلاً چه عواملی منجر به استفاده شما از اینترنت میشود که این عوامل میتوانند شامل روحیه بد، نیاز مداوم به سرگرم بودن یا افکار وسواسی در مورد یک موضوع و یا داشتن یک مساله حل نشده و غیره باشند.
سومین قدم: ایجاد طوفان مغزی
این عبارت به این معنا میباشد که در مورد مشکلات خود، به تمام راه حلهایی که به ذهنتان میرسد به جز استفاده از اینترنت فکر کنید. در ابتدا حتی به راه حلهای خنده دار و غیر ممکن نیز اجازه ورود به ذهن را بدهید. سپس راه حلها را فهرست کرده و از بین آن ها، انواعی که قابل استفاده و مورد علاقه شما هستند را انتخاب و در عمل پیاده کنید.
قدم چهارم: استفاده از تکنیکهای آرامش بخش
استفاده از روشهایی مثل تنفس عمیق یا meditation. یا شمردن منظم اعداد در ذهن میتواند اضطراب و نگرانی را کاهش دهد.
قدم پنجم: کشف مجدد جنبههایی از زندگیتان که مورد غفلت واقع شدهاند. به عنوان مثال، ارتباط بیش با دوستانتان و فامیل برقرار کنید. عشق بیش تری به همسرتان نشان دهید و زمان بیش تری را با او سپری کنید، با فرزندان بیش تر تفریح کنید و در کل، فعالیت روزمره خود را در محیط واقعی بیش تر کنید.
قدم ششم: در صورت مؤثر واقع نشدن مراحل فوق، از یک متخصص علوم رفتاری و روانی کمک بگیرید. روان پزشکان و روان شناسان مجرب، در این زمینه میتوانند کمک زیادی برای حل مشکلات باشند. روان پزشک یا روان شناس خبره در این زمینه میتواند به فرد کمک کند تا استفاده از اینترنت را فقط در مواقع لزوم به نحو صحیح، محدود کند و استفادههای تکانشی و بیش از حد لزوم را که مخرب زندگی میباشد حذف کند.

2- درمانهای تخصصی توسط فرد متخصص
انواع متعددی از رویکردهای درمانی برای درمان انواع اعتیاد مطرح هستند که شامل درمانهای دارویی و غیر دارویی میباشند.
نوعی از درمان رواندرمانی، به نام رفتاردرمانی شناختی (CBT)، در این زمینه بسیار مفید است. در این نوع درمان، متخصص به مراجع کمک کرده تا الگوی عقاید، افکار و شناخت خود را شناسایی و سپس در راستای تغییر آنها قدم بردارد. هر گاه الگوهای شناختی و افکار ما عوض شوند، نتیجه حتمیان، تغییر رفتار است. اساس این نوع درمان بر این است که نوع عقاید ما، پایه تفکرات ما هستند. سپس هر نوع تفکر، احساس و هیجان متناسب به خود را بر میانگیزد که در نهایت منجر به رفتار خاص میشود. مثلاً، اگر عقیده فردی این باشد که "شکست خوردن بد است"، درصورت هرگونه شکست، دچار این فکر خواهد شدکه "من آدم بیچاره ای هستم" وسپس متعاقب این فکر، احساس ناامیدی و یاس بر او مستولی میشود.
درنتیجه، فرد به دنبال رهایی از این احساس، اقدام به رفتارهایی میکند که برای بعضی، این رفتار میتواند استفاده مکرر و نابه جا از اینترنت یا هرگونه رفتار اعتیادآور دیگر باشد. چرا که ذکر کردیم که پایه و اساس اختلالات اعتیادی، ایجاد حس مثبت و دوری از حسها و فکرهای آزاردهنده میباشد. متاسفانه، علایم ترک ناشی از عدم استفاده از اینترنت، خود شامل روحیه پایین میشود که فرد را مستعد استفاده مجدد از اینترنت میکند.
پس از توضیحات فوق راجع به تعریف، دلایل و عواقب اعتیاد به اینترنت و راهکارهای درمانی، خوب است که به شرح پژوهش جدیدی در مورد اعتیاد اینترنتی بپردازیم. در این پژوهش سعی شده نشان داده شود اینترنت واقعاً میتواند ساختار فیزیکی مغز ما را تغییر بدهد و تغییراتی که در نتیجه آن ایجاد میشود، منحصر به تغییرات عملکردی نیست.
پژوهشگران در این تحقیق، 18 دانشجوی چینی را که 10 ساعت در روز و دستکم شش روز هفته مشغول اینترنت و بازیهای آنلاین بودند، انتخاب کردند و سعی کردند با انجام ام.آر.آی روی مغز آنها و مقایسه آن با مغز 18 جوانی که کمتر از دو ساعت در روز وارد اینترنت میشدند، تغییرات ساختمانی مغز را جستوجو کنند.
پژوهشگران دریافتند که واقعاً تغییراتی در نتیجه استفاده از اینترنت در مغز آنها ایجاد میشود. یکی از آنها کاهش ماده خاکستری قشر مغز در بعضی از نواحی به میزان 10 تا 20 درصد بود. کورتکس مغز در قسمت پیشپیشانی خلفی جانبی، قسمت سینگولیت دمی قدامی، ناحیه حرکتی ضمیمهای و قسمتهایی از مخچه، این میزان کوچک شدن را نشان میدادند. این کوچک شدن را میتوان با کاهش نیروی مهاری که برای اجتناب از اعمال نادرست لازم است و همچنین کاهش خودآگاهی افراد از اهدافشان در ارتباط دانست.
اما سؤال این است که این کاهش حجم ماده خاکستری، واقعاً یک تغییر بد است یا یک تغییر واکنشی برای سازگاری با کاری که از مغز کشیده میشود؟ برخی از محققان اعتقاد دارند همانطور که یک ورزشکار متناسب با نوع ورزشش برخی از عضلاتش را پرورش میدهد و بر حجم آن میافزاید و در مقابل روی برخی از آنها که به کارش نمیآید، کار نمیکند، این تغییرات، بیشتر واکنشی هستند و نمیتوان آنها را بد قلمداد کرد.

TBSS analysis of fractional anisotropy (FA) volumes
نورا ولکوف عصب شناس و کارشناس انجمن سوء مصرف مواد مخدر در امریکا میگوید: «جای تعجب است اگر کسی 10 تا 12 ساعت در روز بازیهای آنلاین انجام دهد و مغزش تغییر نکند.» وی میافزاید: دلیل این که اعتیاد به اینترنت بطور گسترده به عنوان نوعی اختلال به رسمیت شناخته نشده فقدان شواهد علمی است. در نتیجه انجام مطالعاتی از این دست که به عنوان معیارهای تشخیصی به کار میآیند لازم است.
در سال 2006 هم مغز رانندگان تاکسی لندن با مغز رانندگان اتوبوس این شهر مقایسه شده و معلوم شده بود که چگالی ماده خاکستری در هیپوکامپ خلفی (منطقهای که در راهبری و ایجاد یک نقشه درونی در ذهن و حافظه مهم است) رانندگان تاکسی در قیاس با مغز رانندگان اتوبوس بیشتر است. در حالی که رانندگان تاکسی لندن باید یک شبکه لابیرنتی و پیچیده متشکل از 15 هزار خیابان را بدانند، رانندگان اتوبوس باید مسیر مشخص و سرراستی را طی کنند و طبیعی است که مغز رانندگان تاکسی باید متناسب با کارشان، سازگاری لازم را پیدا کند.
اما تغییرات مغز معتادان اینترنتی، منحصر به ماده خاکستری نیست و تغییراتی هم در ماده سفید آنها پیدا شده است. ماده سفید مغز، قسمتهای مختلف مغز را به هم مربوط میکند. بر اساس تحقیق انجامشده، مشخص شد که ماده سفید در شیار پیرامون هیپوکامپ راست معتادان اینترنتی افزایش یافته است. این قسمت در تشکیل حافظه و بازیابی آن نقش دارد و طبیعی است که در وبگردانی که به صورت موقت نیازمند به حافظه سپردن و بازیابی اطلاعات هستند، افزایش داشته باشد.
از سوی دیگر ماده سفید، بازوی خلفی کپسول داخلی چپ که در اعمال شناختی و اجرایی نقش دارد، در مغز معتادان اینترنتی نسبت به بقیه جاها کاهش نشان میداد. این تغییر را میتوان با کاهش نیروی تصمیمگیری این افراد مرتبط کرد. البته مسلماً برای بررسی دقیقتر تغییرات ساختاری و عملکردی اینترنت روی مغز به تحقیقات بیشتری نیاز داریم، تحقیقاتی که باید روی افراد بیشتری با کارها و عادات آنلاین مختلف انجام شوند.
آنچه مسلم است این است که مغز ما دارای قدرت تغییر دادن خود بر حسب نیازهای فرد است و اصولاً وقتی ما کاری را مرتباً انجام دهیم مدارهای مغزی مرتبط با آن رشد بیشتری خواهند داشت. به عنوان مثال یک خلبان مجرب را در برابر یک خلبان تازه کار در نظر بگیرید. شاید هر دو از نظر سطح دانش خلبانی یکسان باشند اما آنچه خلبان مجرب را برجسته تر میکند تکرار ساعتهای پرواز است که این تمرین و تکرارها میزان سرعت عمل مغز را در شرایط بحرانی بالا میبرد ونیز بر دقت عمل فرد میافزاید. این مثال برای هر شغل یا مهارت دیگر نیز صدق میکند. پس تغییراتی که در مغز افراد معتاد به اینترنت نیز دیده میشود متناسب با نیاز مغز در استفاده مکرر از اینترنت است.
به عبارت دیگر این افراد وب گردهای ماهری خواهند شد اما باید دید که این تغییرات چه تاثیری بر تکالیف روزمره فرد میگذارند. آیا این تغییرات فرد را در رویارویی با مشکلات زندگی روزمره قوی تر میکنند یا ضعیف تر؟ آیا ممکن است در بعضی حیطههای زندگی تأثیر مثبت و در بعضی دیگر تأثیر منفی بگذارند؟ اینها سوالاتی هستند که تحقیقات آینده به آنها جواب دقیق تری خواهد داد اما به نظر مؤلف آنچه که تاکنون به نظر میرسد این است که این تغییرات مغزی افراد را عصبی و زودرنج تر میکنند و کیفیت کلی زندگی فرد را پایین می آورند.