بانک کتاب word

بانک کتاب word

بایگانی

۷ مطلب با موضوع «نمونه نشریه جوان و بزرگسال :: اهل بیت» ثبت شده است

حدیث (1) امام صادق علیه ‏السلام :

اَلرَّوحُ وَ الرّاحَةُ فِى الرِّضا وَ الیَقینِ وَ الهَمُّ وَ الحَزَنُ فِى الشَکِّ وَ السَّخَطِ؛

خوشى و آسایش، در رضایت و یقین است و غم و اندوه در شکّ و نارضایتى.

(مشکاة‏الأنوار، ص 3



حدیث (2) امام صادق علیه‏ السلام :

حُرِمَ الحَریصُ خَصلَتَینِ وَ لَزِمَتهُ خَصلَتانِ: حُرِمَ القَناعَةَ فَافتَقَدَ الرّاحَةَ وَ حُرِمَ الرِّضا فَافتَقَدَ الیَقینَ؛

حریص از دو خصلت محروم شده و در نتیجه دو خصلت را با خود دارد: از قناعت محروم است و در نتیجه آسایش را از دست داده است، از راضى بودن محروم است و در نتیجه یقین را از دست داده است.

(بحارالانوار، ج70، ص161)



حدیث (3) امام على علیه ‏السلام :

إنَّ المُؤمِنَ مَن یُرى یَقینُهُ فی عَمَلِهِ، وَ المُنافِقُ مَن یُرى شَکُّهُ فی عَمَلِهِ؛

در عمل مؤمن یقین دیده مى‏شود و در عمل منافق شک.

(عیون الحکم والمواعظ، ص152)



حدیث (4) امام على علیه ‏السلام :

یُستَدَلُّ عَلَی الیَقین بِقِصَر الأمَلِ وَ إخلاص العَمَل وَ الزُّهدِ فی الدُّنیا

سه چیز از نشانه های یقین هستند: کوتاهی آرزو، اخلاص در عمل، بی رغبتی به دنیا

(مستدرک الوسائل ج11 ص201)



حدیث (5) امام صادق علیه السلام:

اِنَّ العَملَ القَلیلَ الدّائمَ عَلَی الیَقینِ اَفضَلُ عِنداللهِ منَ العَمَلِ الکثیرِ عَلی غَیرِ یَقینٍ؛

عمل اندک و بادوام که بر پایه یقین باشد و در نزد خداوند از عمل زیاد که بدون یقین باشد برتر است.

(وسائل الشیعه، ‌ج15،ص202)



حدیث (6) امام رضا علیه السلام:

اِنَّ الایمانَ اَفضلُ مِن الاسلامِ بِدَرجَةٍ, وَ التَّقـوى اَفضـلُ مِن الایمانِ بِدَرَجَةٍ وَ لَم یَعطِ بَنو آدَمَ اَفضلُ مِنَ الیَقینِ؛

ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است, و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان است و به فـرزنـد آدم چیزى بـالاتـر از یقیـن داده نشده است.

(تحف العقول، ص445)



حدیث (7) امام علی علیه السلام:

ما أیقَنَ بِاللهِ مَن لَم یَرعَ عُهودَهُ وَ ذِمَّتَهُ

کسی که عهد و پیمان خود را رعایت نکند به خدا یقین ندارد

(غررالحکم ،ص253)

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۴ ، ۲۰:۰۷

حدیث (1) امام على علیه ‏السلام :

اَعجَبُ ما فِى الانسانِ قَلبُهُ وَ لَهُ مَوارِدُ مِنَ الحِکمَةِ وَ اَضدادٌ مِن خِلافِها فَاِن سَنَحَ لَهُ الرَّجاءُ اَذَ لَّهُ الطَّمَعُ وَ اِن هاجَ بِهِ الطَّمَعُ اَهلَکَهُ الحِرصُ وَ اِن مَلَکَهُ الیَأسُ قَتَلَهُ السَفُ... فَکُلُّ تَقصیرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ کُلُّ اِفراطٍ بِهِ مُفسِدٌ؛

شگفت‏ترین عضو انسان قلب اوست و قلب مایه هایى از حکمت و ضد حکمت دارد. اگر آرزو به آن دست دهد، طمع خوارش مى گرداند و اگر طمع در آن سر برکشد، حرص نابودش مى‏کند و اگر ناامیدى بر آن مسلّط شود، اندوه، او را مى‏کُشد... هر کوتاهى برایش زیانبار است و هر زیاده‏روى برایش تباهى آفرین.

علل الشرایع ج1، ص 109



حدیث (2) پیامبر صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله :

فِى الانسانِ مُضغَةٌ اِذا هىَ سَلِمَت وَ صَحَّت سَلِمَ بِها سائرُ الجَسَدِ، فَاذا سَقِمَت سَقِمَ بِها سائرُ الجَسَدِ وَ فَسَدَ، وَ هِىَ القَلبُ؛

در انسان پاره گوشتى است که اگر آن سالم و درست باشد، دیگر اعضاى بدنش هم با آن سالم مى‏ شوند و هرگاه آن بیمار شود، دیگر اعضاى بدنش بیمار و فاسد مى ‏گردند. آن پاره گوشت، قلب است.

خصال ج1، ص 31



حدیث (3) امام على علیه‏ السلام :

 أَکْلُ السَّفَرْجَلِ قُوَّةٌ لِلْقَلْبِ الضَّعِیفِ وَ هُوَ یُطَیِّبُ الْمَعِدَةَ وَ یُذَکِّی الْفُؤَادَ وَ یُشَجِّعُ الْجَبَانَ وَ یُحَسِّنُ الْوَلَد

خوردن به،قوه ای برای قلب ضعیف ، معده را پاک، ترسو را شجاع و فرزند را زیبا مى ‏کند.

تحف العقول ص101



حدیث (4) پیامبر صلى‏ لله‏ علیه ‏و ‏آله :

خَیْرُ القُلوبِ اَوعاها لِلخَیْرِ وَ شَرُّ القُلوبِ اَوعاها لِلشَّرِّ، فَاَعلَى القَلبِ الَّذى یَعِى الخَیْرَ مَمْلُوٌّ مِنَ الْخَیْرِ اِن نَطَقَ نَطَقَ مَأجورا و اِنْ اَنْصَتَ اَنْصَتَ مَأجورا؛

بهترین قلب‏ها، قلبى است که ظرفیت بیشترى براى خوبى دارد و بدترین قلب‏ها، قلبى است که ظرفیت بیشترى براى بدى دارد، پس عالى‏ترین قلب، قلبى است که خوبى را در خود دارد و لبریز از خوبى است. اگر سخن بگوید، سخنش در خور پاداش است و اگر سکوت کند، سکوتش درخور پاداش است.

جعفریات ص 168



حدیث (5) امام صادق علیه السلام :

اَوْحَى اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ اِلى مُوسى علیه‏السلام یا مُوسى لا تَفْرَحْ بِکَثْرَةِ الْمالِ وَ لا تَدَعْ ذِکْرى عَلى کُلِّ حالٍ فَاِنَّ کَثْرَةَ الْمالِ تُنْسِى الذُّنوبَ وَ اِنَّ تَرْکَ ذِکرى یُقْسِى الْقُلوبَ؛

خداى عزّوجلّ به موسى علیه‏السلام وحى کرد: اى موسى! به زیادى ثروت شاد مشو و در هیچ حالى مرا فراموش مکن، زیرا با زیادى ثروت گناهان فراموش مى‏شود و از یاد بردن من قساوت قلب مى‏آورد.

کافی(ط-الاسلامیه) ج2،ص497



حدیث (6) پیامبر صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله :

قَلْبٌ لَیْسَ فیهِ شَىْ‏ءٌ مِنَ الْحِکْمَةِ کَبَیْتٍ خَرِبَ فَتَعَلَّموا وَ عَلِّموا وَ تَفَقَّهوا وَ لا تَموتوا جُهّالاً فَاِنَّ اللّه‏َ لا یَعْذِرُ عَلَى الْجَهْلِ؛

دلى که در آن حکمتى نیست، مانند خانه ویران است، پس بیاموزید و آموزش دهید، بفهمید و نادان نمیرید. براستى که خداوند، بهانه‏اى را براى نادانى نمى‏پذیرد.

نهج الفصاحه ص 600 ، ح2095



حدیث (7) پیامبر صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله :

مَنْ قَلَّ طَعْمُهُ صَحَّ بَدَنُهُ وَ مَنْ کَثُرَ طَعْمُهُ سَقُمَ بَدَنُهُ وَ قَسا قَلْبُهُ؛

هر کس کم بخورد، سالم مى‏ماند و هر کس زیاد بخورد تنش بیمار مى‏شود و قساوت قلب پیدا مى‏کند.

نهج الفصاحه ص 728 ،ح2779 



حدیث (8) امام زمان علیه سلام :

قُلُوبنا اَوعیَةٌ لِمَشیَّةِ اللهِ فَاذا شاءَ شِئنا؛

دلهای ما ظرف اراده و مشیت خداست پس هرگاه او چیزی را اراده کند،ما نیز همان چیز را اراده می کنیم.

بحارالانوار(ط-بیروت)ج25،ص337



حدیث (9) امام علی علیه السلام:

فی وَصیَّتِهِ لابنِهِ وهُو یَعِظُهُ: أحیِ قَلبَکَ بالمَوعِظَةِ؛

 در مـقام انـدرز بـه فـرزند خود : دلت را بـا اندرز زنده گردان.

نهج البلاغة(صبحی صالح) نامه 31 ، ص 392



حدیث (10) امام على علیه السلام:

المَواعِظُ صَقالُ النُّفوسِ ، و جَلاءُ القُلوبِ؛

اندرزها صیقل بخش جان ها، و جلا دهنده دل هاست.

تصنیف غررالحکم و درر الکلم ص224 ، ح4524



حدیث (11) امام على علیه السلام:

ما جَفَّتِ الدُّموعُ إلّا لِقَسوَةِ القُلُوب وَ ما قَسَتِ القُلُوبُ إلّا لِکَثرَةِ الذُّنوبِ.

چشمها خشک نمی شود مگر به خاطر قساوت قلب و دلها قساوت پیدا نمی کند مگر به سبب زیادی گناه

وسائل الشیعه ج16 ، ص45

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۴ ، ۲۰:۰۴
: سالروز شهادت شکافنده علوم و اندیشه، حضرت امام باقر (که درود خدا بر او باد).


مام باقر(ع) با تندروها چه برخوردی می کرد؟/ نظر امام درباره استخاره کردن برای امور مورد تردید

امام باقر نظر امام باقر(ع) درباره استخاره برای اموری که در آنها تردید وجود دارد، چیست؟/ گفتاری از آیت الله جوادی آملی

وجود مبارک امام باقر (ع) فرمود: عقائد و اخلاق و اعمالی که دارید؛ قبل از اینکه استخاره کنید، تفسیر کنید. ما گاهی بین دو تا کار مُخیّر یا مردّدیم. نمی‌دانیم کدام حق است، کدام باطل؛ کدام خیر است، کدام شرّ؛ کدام حَسن است، کدام قبیح؛ کدام سعادت بار است، کدام شقاوت آور. فرمود: شما عقائدتان، اوصاف تان، اخلاق تان، اعمال تان، اقوال تان را چه آنهائی که متعارض دارد، چه آنهائی که متعارض ندارد؛ همه این امور را بر قرآن کریم عرضه کنید؛ اهل تفسیر باشید، نه استخاره!

خیلی به ما دستور «استخاره» ندادند. استخاره کردن دو قسم است؛ یک دعای مخصوص استخاره است که آن واقعاً اوّل و آخرش نور است و در دعای سی‌وسوم صحیفه سجادیه هست. هر کسی تصمیم گرفت یک کاری را انجام بدهد ولو به حسب ظاهر خیر است اما خیرش را از خدا بخواهد، همین طور وارد کار نشود! این یک دستور اکید اسلامی است و جزء سنن ماست و بسیار کار خوبی است. این دعای استخاره، یعنی طَلَبُ الخِیر. یعنی خدایا! من این کار را حالا فکر کردم، دیدم که به حسب ظاهر مصلحت است؛ دارم انجام می دهم. من که از عواقبش خبر ندارم، از همراهانش خبر ندارم؛ تو خیر مرا در این کار قرار بده. این استخاره، یعنی طَلَبُ الخِیر.

امّا آن استخاره که انسان قبل از اینکه فکر بکند، قبل از اینکه مشورت بکند، قبل از اینکه ارزیابی بکند؛ فوراً به قرآن تفأل بزند، این کار را خیلی به ما دستور ندادند! البتّه در موقع حیرت که انسان واقعاً متحیّر شد؛ آن یک راه دیگری است. بنابر این اولا آن دعای استخاره فراموشمان نشود، ثانیا اینکه در هر کاری فکر و تدبّر و مشورت و ارزیابی و تعقّل باشد و ثالثا اگر واقعاً متحیّر شدیم، ماندیم؛ نمی دانیم کدام کار برای ما صحیح است، کدام کار ناروا. آنوقت به قرآن استخاره می کنیم.

امّا وجود مبارک امام باقر (ع) فرمود: مهم تر از استخاره، «تفسیر» است. شما تمام کارهایتان را بر قرآن عرضه کنید؛ چه این آراء و اندیشه ها متضارب و متعارض و مُتنافی و مختلف باشد، چه یک اندیشه. شما این را بر قرآن عرضه کنید، ببینید آیا مطالب قرآنی، معارف قرآنی، معانی قرآنی آن را امضاء می کند یا نمی کند. بنابراین برای همه ما؛ حالا توده مردم که مقدورشان نیست. برای ماها که در حوزه و دانشگاه به سر می بریم، آشنائی با یک دوره از قرآن کریم می شود لازم.

حالا یک وقت است یکی کسی می شود علامة طباطبائی (رضوان الله علیه)، خُب آن جزء نوادر است. ولی اینکه خطوط کلّی قرآن را بفهمیم، ترجمه اش را بفهمیم، گزیدة تفسیر را بفهمیم، به تفسیر روانی از او با خبر باشیم؛‌ این خیلی سخت نیست، خطوط کلّی قرآن را انسان بفهمد. وقتی این ترازو را فهمیدیم،‌ آنوقت این عقائد را با این ترازو می سنجیم.

امام باقر سخن امام باقر(ع) درباره زمانی که مردم از خدا شکایت می کنند/ شرح دو حدیث از آیت الله آقا مجتبی تهرانی

حدیث اول: دعای بنده نباید تمام شدنی باشد

از حضرت امام باقر(ع) سؤال کردند کدام ‏یک از عبادات افضل است؟ فرمودند: هیچ چیزی نزد خداوند محبوب ‏تر از این نیست که عبد آنچه را نزد خدا دارد از او تقاضا کند.

شرح حدیث: بنده هر آنچه که دارد و می خواهد نزد خدا است. روایات متعدّد راجع به عبادات وارد شده است که: مغز عبادت دعا است. ما بدون مغز نمی ‏توانیم کار کنیم. همه کارهایمان به واسطة مغز است. در عبادات هم همین‏ گونه است. آن‏چه مغز عبادت است و به آن جان می ‏دهد، دعا است. چه بسا اگر دعا در عبادت نباشد، آن عبادت محبوب عندالله نیست.

نمی‏ دانید دعا چه می‏ کند! دعا مرده را زنده می‏ کند. تمام معجزات انبیاء‏ و کرامات اولیاء‏، بر محور دعا بوده است. 

مثلا حضرت عیسی با دعا مرده زنده می‏ کرد، معجزات پیامبر اکرم با دعا بوده. هیچ‏گاه نباید از دعا غافل شویم. چون محبوب‏ترین عمل عندالله است. فکر هم نکنیم اگر دائماً از صبح تا شب به خدا بگوییم: این را می‏ خواهم، آن را می‏ خواهم، مزاحم خدا شده ‏ایم. این فکرها باطل و غلط است. چون خودمان نظر تنگیم، خیال می‏ کنیم خدا هم نظرتنگ است. «یُطْلَبَ مَا عِنْدَهُ»، آن‏چه پیش خدا است، تمام شدنی نیست، پس دعای تو هم نباید تمام شدنی باشد.

حدیث دوم: روزگاری که مردم در آن از پروردگار شکایت می کنند

جابر جعفی از امام محمد باقر علیه السلام نقل می کند که فرمودند، حضرت رسول خدا (ص) می فرمایند: «روزگار و زمانی می آید که مردم در آن زمان از پروردگار خود شکایت می کنند. جابر می پرسد: مردم چگونه از پروردگار خود شکایت می کنند؟! حضرت فرمود: شخصی می گوید: به خدا قسم! مدتی است که سود نبرده ام و نمی خورم و نمی آشامم مگر این که این خوردن و آشامیدن من از سرمایه ام می باشد. وای بر تو! آیا این چنین نیست که سرمایه و توشه ای که جمع کرده ای، همگی از پروردگار توست؟!»

شرح حدیث: در این روایت جابر تعجب کرده و حیرت می کند و از حضرت سؤال می کند: چطور می شود این ها از خداوند شکایت می کنند؟ البته شکایت یک وقت این طور است که تو این کار را کردی، متن این شکایت است ولی یک وقت چیزهایی مطرح می شود که به طور مستقیم شکایت نیست ولی در ارتباط با خداوند است. اینکه سود نبرده ام و دارم از سرمایه می خورم، واقعا شاید هم درست است و دروغ نمی گوید، ولی سرمایه ات را از کجا آوردی؟ و اینکه از آن می خوری، مگر جز این است که آن را خداوند به تو عطا فرمود؟!

انسان در تمامی حالات باید شاکر خداوند باشد و بداند همین حرف های او شکایت از خداوند بزرگ است. این ناسپاسی باعث می شود که گره و مشکل به کار او افتاده و به چه کنم چه کنم، مبتلا و گرفتار می شود. وقتی از پیامبراکرم (ص) می پرسیدند: حالتان چطور است؟ در جواب می فرمودند: «الحَمدُلله عَلی کُلِّ حال، ستایش مخصوص خداوند است در همه حالات.» شکر و سپاس قلبی، عملی و زبانی باعث می شود تا خداوند مشکلات انسان را برطرف کند و هر لحظه به روزی ها و نعمت هایش اضافه گردد. در قرآن سوره مبارکه ابراهیم آیه 7 می فرماید: «لَئِن شَکَرتُم لَأَزیدَنَّکُم» اگر شکرگزاری کنید، نعمت شما را افزون می کنم.

مام باقر(ع) با تندروها چه برخوردی می کرد؟/ نظر امام درباره استخاره کردن برای امور مورد تردید

امام باقر امام باقر (ع) و مبارزه علیه جریان انحرافی غالی در میان شیعیان/ نوشتاری از دکتر رسول جعفریان

یک نکته مهم در زندگانی امامان این است که آن حضرات میان افراط و تفریط مردمان پیرامون خود گرفتار بودند و به طور مداوم می بایست جامعه شیعه را متعادل می کردند. ایجاد تعادل البته کار دشواری بود، زیرا مشکلات فکری و سیاسی زیادی بر سر راه آنان بود.

 توجه داریم که امامان، به عنوان راهبرن یک حرکت و جنبش فکری و سیاسی مطرح بودند که همزمان، در هر دو زمینه، با حکومت های وقت ـ اموی و عباسی ـ درگیر بودند. یعنی نه فقط متفاوت با آنان بلکه درگیر بوده و می بایست مجاهدت می کردند. بنابرین حفظ نیروها، ایجاد تعادل در میان شیعیان، هدایت درست، آن هم با توجه به این نکته که امامان راهبر مردم به دین واقعی و بدون تحریف بودند کار بسیار دشواری بود.

در بعد سیاسی، افراط عده ای در به راه انداختن انقلاب های بدون زمینه، یکی از سخت ترین دشواری ها بود. بسیاری از شیعیان زیدی، به طور مداوم در پی ایجاد نزاع مسلحانه با حکومت ها بودند و تقریبا بی وقفه سرکوب شده و نیروهای زیادی از شیعیان را از دست می دادند. امامان ما با این روش مخالف بودند و این مخالفت در درون جامعه شیعه برای آنها هزینه زیادی داشت. نتیجه منفی مهم این وضعیت آن بود که جریان تشیع، تضعیف شده و بیش از پیش تحت فشار قرار می گرفت.

اما به لحاظ فکری، جریان تندرویی که به نام غلو و غلات شناخته می شود، بیشترین آسیب را به تشیع رساند و مهم ترین خطر تلقی می شد. به اجمال باید عرض کرد، اگر مبارزه مستمر امامان با این غالیان نبود، آنان بر کلیت جامعه تشیع غلبه کرده و اساس آن را مخدوش کرده بودند. حتی با وجود این مبارزات، باز هم غالیان توانستند بخش هایی از جامعه شیعی را با خود همراه کرده و از راه بدر کنند، حرکتی که تا به امروز آثارش برجای مانده است.

این غلو چگونه پدید آمد؟

باید توجه داشت که نخستین بار در خود قرآن روی این حقیقت تأکید شده است که در برخی از ادیان، جریان غلو غلبه یافته است. این ایرادی بود که خداوند به مسیحیان داشت، آنجا که فرمود: یا أَهْلَ الْکِتابِ لا تَغْلُوا فی‏ دینِکُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسیحُ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ کَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى‏ مَرْیَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَیْراً لَکُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ کَفى‏ بِاللَّهِ وَکیلا (نساء:‌171).

در این آیه، خداوند اهل کتاب را از غلو در دین پرهیز داده است. اولا در باره خدا، فقط آنچه حق یعنی درست است گفته شود. دیگر این که مسیح پسر خدا نیست، بلکه فرزند مریم و رسول خدا و کلمه ای و روحی است که خداوند به مریم القا کرده است، بنابرین و در نتیجه سخن گفتن از سه خدا (یا اب و ابن و روح القدس) نادرست است. باز تأکید می کند که خداوند فرزندی ندارد و آنچه در آسمانها و زمین است متعلق به اوست.

بنابرین غلو که جوش آوردن و از حد خارج شدن است، یک تعریف کلی دارد که عدول از حق به سمت افراط است. نتایج هم دادن نسبت هایی است که اساس آن را غلو تشکیل می دهد، یعنی افراط به سمت بالا. اساس این غلو نسبت ربوبیت دادن به انسانها در کنار خداوند است.

چرا غلو در زمان پیامبر(ص) وجود نداشت؟

مسأله مهم این است که در دوره رسول الله (ص) چنین نسبت‌هایی نسبت به آن حضرت مطرح نشد، اما شگفتا که بعدها درباره امیر المؤمنین (ع) به وفور گفته شد. خود این یک پرسش است که چطور شد که غلو درباره پیامبر نشد، اما درباره علی و اولاد آن حضرت شد؟‌ در این باره پاسخ هایی داده شده و همچنان نیاز به بحث و تحلیل دارد.

یک نکته که در پاسخ به پرسش بالا مورد توجه برخی از نویسندگان قدیم هم قرار گرفته، این است که محیط عراق، محیطی با فرهنگ های متفاوت و کهن بود. در این فرهنگ ها که بخشی از آنها فرهنگ مسیحی بود، نگره های غلوگرایانه فراوان وجود داشت. بنابرین زمانی که اسلام وارد عراق گردید، به طور طبیعی مسلمانان تحت تأثیر این قبیل فرهنگ ها قرار گرفتند.

به عبارت دیگر، اسلام در مدینه زمان رسول الله، با یک فرهنگ نیرومندی مواجه نبود، اما البته همان مقدار که بود قرآن برخورد کرده و انحرافات یهود و نصارا را نشان داد، اما وجود یک فرهنگ بسیط در مدینه آن هم در فاصله ده سال و این که مرتب آیات الهی نازل شده و همه منتظر بودند ببینند خداوند چه می گوید، راه را بر وجود اندیشه های منحرف در میان مسلمانان بست، اما عراق شرایط متفاوتی داشت. 

ابن ابی الحدید در پاسخ این پرسش که چرا زمان رسول الله، با این که مردم اخبار غیبی از آن حضرت می شنیدند، درباره آن حضرت غلو نمی کردند اما درباره امام علی غلو می کردند، عقل و ایمان صحابه را استوارتر می داند. در حالی که این ستایش وجهی ندارد، مهم بساطت است. او به درستی می گوید: تفاوت میان غالیان عراق با عرب هایی که معاصر رسول الله بودند، در این بود که این افراد عراقی و ساکن کوفه بودند و طینت عراق همیشه محل رشد گرایش‌های انحرافی و فرقه ای عجیب و مذاهب تازه بوده است. 

مردمان این نواحی خود اهل فکر و دقت و نظریه و بحّاث در آراء و عقاید و شبهه طرح کردن درباره مذاهب بودند و در میان آنان در روزگار کسراها کسانی مانند مانی و دیصان و مزدک بودند. در حالی که نه طینت مردم حجاز مانند عراقی ها بود و نه ذهن حجازی مانند ذهن عراقی ها. آنچه بر اذهان حجازی ها غلبه داشت، خشکی و تکبر و خشونت طبع بود. ساکنان مدینه و مکه و طائف نیز، طبعشان نزدیک به طبع بادیه نشینان اطراف بوده و پیش از اسلام هیچ حکیم و فیلسوف و صاحب نظر و نیز موقعیتی برای طرح شبهه و ارائه فرقه ای بدعت گر در آن جا وجود نداشت. (شرح نهج البلاغه: 7 ص 51).

به هر دلیل بود، غلو در عراق از زمان خود امام علی علیه السلام ریشه دواند و چنان که منابع نوشته‌اند، امام با شدت با آنان برخورد کرد. اما به تدریج زمینه رشد آنان فراهم شد. این زمینه چنان بود که گروهی به طرفداری اهل بیت پدید آمدند و زمانی که شدت دشمنی امویان را دیدند، به تدریج در دوستی افراط ورزیدند.

 این گذشت تا آن که در محافل خاصی در کوفه، جریان فکری افراطی و غالی شکل گرفت و امامان به دلیل این که در مدینه بودند، امکان نظارت کافی نداشتند. به علاوه، چون ارتباطات نیز پنهانی و مخفیانه بود، برخی از رهبران غلات، ادعاهای گزاف به عنوان نمایندگی از طرف امامان مطرح می کردند. در ماجرای ظهور مختار، و شکست نهایی وی، زمینه های روحی غلو بیشتر شد و به تدریج که فرهنگ اسلامی به سمت تئوریزه شدن پیش می رفت، غلو نیز خود را با ادعاهای شگفت، در بازار مکتب سازی در عراق، آماده می کرد.

مام باقر(ع) با تندروها چه برخوردی می کرد؟/ نظر امام درباره استخاره کردن برای امور مورد تردید

نمونه هایی از برخورد امام باقر با رهبران افراط و غالی گری

اشارات مختصری درباره برخورد امام مجتبی، امام سجاد و سپس امام باقر ـ علیهم السلام ـ درباره غلو در اختیار داریم. این جریان در دوره امام باقر بیشتر و بیشتر شد. مغیره بن سعید عجلی یکی از نخستین رهبران غالی است که ادعاهای عجیب و غریبی مطرح کرد. به گزارش علی بن محمد نوفلی وی از امام باقر اجازه خواست تا نزد ایشان برود. آنگاه گفت: شما به مردم بگویید که من غیب می دانم، من عراق را در اختیار شما خواهم گذاشت! امام باقر بشدت با او برخورد کرده و حرفهای تندی به او زد. آنگاه وی نزد ابوهاشم عبدالله بن محمد بن حنفیه رفت. 

اما او نیز با وی چنین کرده با کتک از خود دورش کرد. سپس نزد محمد بن عبدالله بن حسن (نفس زکیه) رفت. او مردی آرام و ساکت بود. همان مطالب را برای وی هم بازگفت و او سکوت کرد. او در سکوت وی طمع کرده و گفت: شهادت می دهم که او همان مهدی است که رسول الله بشارت آمدنش داده است. او قائم اهل بیت است. او همچنین ادعا کرد که علی بن الحسین یعنی امام سجاد، به محمد بن عبدالله بن حسن وصیت کرده است. سپس به کوفه آمد. 

وی فردی شعبده باز بود. به گمراهی مردم نشست و شمار فراوانی فریفته او شدند (شرح‏ نهج‏ البلاغة ج : 8 ص : 121) مغیره بن سعید عجلی در بدبین کردن جامعه مسلمانی نسبت به شیعیان نقش مؤثری داشت.

حمزة‌ بن عمار بربری از اهالی مدینه بود که از آن جدا شد و مدعی نبوت شخصی به نام ابن کرب شده، محمد بن حنفیه خدا می دانست و خودش را امام. او می گفت که هفت سبب (سبعة اسباب) از آسمان بر وی فرود خواهد آمد و او زمین را با آن خواهد گشود و مالک آن خواهد شد. شماری از مردم مدینه و کوفه از وی پیروی کردند. ابوجعفر باقر علیه السلام از او بیزاری جست و تکذیبش کرد و شیعیان نیز از او برائت جستند. بیان [بن سمعان] یکی از هواداران او بود که می گفت امام باقر به او وصیت کرده است. بیان همراه پانزده نفر از پیروانش توسط خالد بن عبدالله قسری دستگیر شده و در مسجد کوفه آتش زده شد (فرق الشیعه: ص 25).

نوبختی در جای دیگری می‌نویسد: بیان نامه ای به امام باقر نوشت و او را به خود و اقرار به نبوتش خواند و گفت: اَسلم تسلم. تسلیم شو تا سالم بمانی. امام باقر به کسی که نامه را آورده بود دستور داد تا نامه را بخورد. بیان هم جانش را بر سر این ادعایش گذاشت (فرق الشیعه: 31).

ابومنصور نامی که از طایفه عبدالقیس بود، از کوفیانی که خانه آنجا داشت، اما در بادیه بزرگ شده و فردی امی بود، پس از وفات امام باقر مدعی شد که آن حضرت، «امر» امامت را به او سپرده و او را وصی خود کرده است. کم کم ادعاهای بزرگتری کرد تا آن که گفت: علی بن ابی طالب پیامبر بوده است. همین طور حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی، من هم نبی و رسول هستم. پس از من هم شش تن از فرزندانم پیامبرند و آخرین آنها قائم است. وی به یارانش گفته بود هر کس با آنها مخالفت کرد او را ترور کنند. چون کافر و مشرک هستند. نام این کار را جهاد خفی گذاشته بود. (فرق الشیعه، ص 35).

این نمونه ها نشان می‌دهد غالیان با چه ابزارها و ادعاها تلاش می کردند دوستداران اهل بیت را به سمت خود جذب کنند. این افراد اغلب از کسانی بودند که سابقه نصرانیت یا ادیان دیگر را داشته و باورهای گذشته و باستانی خود را عقاید اسلامی و شیعی گره می زدند. تشخیص درستی و نادرستی این ادعاها با شیعیان ساده دل که علاقه مند به اهل بیت بودند دشوار بود. به همین دلیل کسانی جذب اینان می شدند. اما مهم تر از همه بدنامی بود که برای ائمه و شیعیان در میان سایر مسلمانان بوجود آورده و زمینه دور شدن آنان را از تشیع فراهم می کردند.
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۱۸

حدیث تفکر


حدیث (1) لقمان حکیم علیه ‏السلام :

یَا بُنَىَّ اِذَا امتَلأََتِ المَعِدَةُ نَامَتِ الفِکرَةُ وَ خَرِسَتِ الحِکمَةُ وَ قَعَدَتِ الاَعضَاءُ عَنِ العِبادَةِ؛

فرزندم هرگاه شکم پر شود، فکر به خواب میرود و حکمت، از کار مى‏افتد و اعضاى بدن از عبادت باز میمانند.

مجموعه ورام، ج 1، ص 102



حدیث (2) امام حسین علیه السلام :

مَن أَحجَمَ عَنِ الرَّىِ وَعَیِیَت بِهِ الحِیَلُ کانَ الرِّفقَ مِفتاحُهُ؛

هر کس فکرش به جایى نرسد و راه تدبیر بر او بسته شود، کلیدش مداراست.

بحارالأنوار، ج75، ص128



حدیث (3) امام حسن عسکری علیه السلام:

لَیسَتِ العِبادَةُ کَثرَةَ الصیّامِ وَ الصَّلوةِ وَ انَّما العِبادَةُ کَثرَةُ التَّفَکُّر فی أمر اللهِ؛

عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار خدا اندیشیدن است.

تحف العقول، ص442



حدیث (4) امام علی علیه السلام:

العِلمُ وَراثَهٌ کَریمَهٌ ، وَ الادابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَهٌ ، وَ الفِکرُ مِرآهٌ صافِیَهٌ؛

علم میراث گرانبهائی است و ادب لباس فاخر و زینتی است و فکر آئینه ای است صاف.

 نهج البلاغه،ص469



حدیث (5) پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله :

 اَوصانى رَبّى بِسَبعٍ: اَوصانى بِالاِْخلاصِ فِى السِّرِّ وَ الْعَلانیَةِ وَ اَن اَعْفُوَ عَمَّن ظَلَمَنى و اُعْطىَ مَن حَرَمَنى و اَصِلَ مَنْ قَطَعَنى و اَن یَکونَ صَمْتى فِکْرا وَ نَظَرى عِبَرا؛

پروردگارم هفت چیز را به من سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشکار، گذشت از کسى که به من ظلم نموده، بخشش به کسى که مرا محروم کرده، رابطه با کسى که با من قطع رابطه کرده، و سکوتم همراه با تفکّر و نگاهم براى عبرت باشد.

کنزالفوائد،ج2،ص11



حدیث (6) امام صادق علیه السلام:

اَفضَلُ العِبادةُ اِدمانُ التَّفکُّرفی اللهِ و فی قُدرَتهِ؛

برترین عبادت مداومت نمودن بر تفکر درباره خداوند و قدرت اوست.

الکافی،ج2،ص55



حدیث (7) امام صادق علیه السلام:

فِکرَةُ ساعَةٍ خَیرٌ مِن عِبادَةِ اَلفِ سَنَةٍ؛

یک ساعت اندیشیدن در خیر و صلاح از هزار سال عبادت بهتر است.

مصباح الشریعه،ص114

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۱۰

34 راهکار برای خشنودی امام زمان (عج)


1.هر روز صبح که از خواب بیدار می شوید به امام زمان سلام کنید. 


2. تلاوت قرآن به خصوص سوره های یس،نبا،عصر،واقعه و ملک را بعد از نماز و تقدیم به اموات و شیعیان حضرت را فراموش نکنید. 


3. روزانه صدقه ای به نیت امام زمان بدهید. 


4. روزهای عید مثل عید غدیر و یا نیمه شعبان لباس های زیبا بپوشید و برای امام شادی کنید. 


5. هر مطلبی درباره امام زمان و عصر غیبت که بدرستی از آن آگاهی دارید به دیگران بگویید تا آنها هم بیشتر آشنا شوند. 


6. درسی که می خوانید یا هر مطلبی که یاد می گیرید به نیت امام زمان باشد آنوقت برایتان شیرین تر و هدفمندتر خواهد شد. 


7. عکس و یا نوشته ای از امام زمان که نشانی از ایشان باشد به دیوار اتاقتان بچسبانید. 


8. خواندن نماز شب ، زیارت عاشورا و جامعه کبیره از مسائل مورد تاکید امام زمان است آنها را فراموش نکنید. 


9. نماز امام زمان را هر روزی که توانستید بخوانید.(2 رکعت،در هر رکعت ایاک نعبد و ایاک نستعین 100 مرتبه)


10. نماز اول وقت باعث خوشحالی حضرت می شود بهتر است که ثواب نماز را به خودشان تقدیم کنید. 


11. سخنان امام زمان و احادیثی که درباره ی ایشان است را برای هم پیامک کنید. 


12. برای اشاعه ی فرهنگ شناخت حضرت مهدی در جامعه، مجالس اهل بیت، مداحی، کتاب نویسی و ...اجرا کنید. 


13.بعد از هر نماز دعا برای تعجیل در فرج ایشان را بخوانید. 


14. در فراق جدایی از آقا دعای ندبه(صبح جمعه) و دعای فرج(اللهم عرفنی نفسک...) را بعد از نماز عصر جمعه بخوانید. 


15. دعای عهد را(اللهم رب النور...) به یاد داشته باشید و از این طریق هم در کارهایتان با حضرت مهدی پیمان ببندید. 


16. دعای توسل و غریق را بخانید(یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب اللقلوب ثبت قلبی علی دینک) و ایشان را نزد خدا شفیع خود قرار دهید. 


17. زمانی که می خواهید برای نعمتی خدا را شکر کنید از امام زمان هم تشکر کنید. 


18. اگر در زندگی به مقام و منزلت مادی یا معنوی رسیدید، بدانید که از طرف امام بوده و لیشان را فراموش نکنید و مغرور نشوید. 


19. انتظار را با دعا در خود تقویت کنید و از اعماق قلبتان منتظر باشید و از پروردگار توفیق معرفت بیشتر به حضرت را درخواست کنید. 


20. با همه وجود برای امام زمان دعا کنید همانطور که دعا برای عزیزانتان را فراموش نمی کنید. 


21. وقتی که به زیارتگاهها و اماکن متبرکه می روید به نیابت از امام زمان هم زیارت کنید. 


22. اگر توانایی مالی دارید دیگران را هم به نیابت از امام زمان به زیارت بفرستید. 


23. اعمال شایسته ای که انجام می دهید به امام زمان هدیه کنید. 


24. دروغ نگوید و گناه نکنید چون امام زمان بر اعمال همه کاملا واقف است. 


25. رفتار، گفتار و کردار خود را با نظر متعالی امام هدفمند کنید و طبق خواست ایشان عمل کنید. 


26. از زندگی و دلایل غیبت ایشان آگاهی داشته باشید یعنی امام زمان خود را بشناسید و سعی کنید همانند ایشان زندگی کنید. 


27. هنگام گرفتاری هم امام را یاد کنید خالصانه و با حضور قلب زیارت آل یاسین و نماز استغاثه (بهترین وقت سحر جمعه) به امام زمان را بخوانید و درد دل کنید مطمئن باشید حرفهایتان را خواهند شنید. 


28. قسمتی از اموالتان را به نیت امام و در راه ایشان صرف کنید مثل صدقه به محرومین به نیت سلامتی و دور کردن غم و اندوه از ایشان. 


29. زمانیکه امام عزادار هستند(روز وفات پیامبران او ائمه ) به احترام ایشان شما هم عزادار باشید. 


30. صلوات فرستادن زیباترین هدیه است بهمراه (و عجل فرجهم) مثلا روزی 100 مرتبه 


31. به والدین خود خدمت کنید مطمئن باشید قلب عالم امکان حضرت مهدی را خشنود کرده اید. 


32. به نیت حضرت مهدی احترام و خدمت به سادات و دوستان ایشان را فراموش نکنید این سبب خوشحالی امام خواهد شد. 


33. از فقرا، بیماران و خانواده های بی پناه غافل نشوید با آنها نشست و بر خواست کنید و تا حد توان مشکلاتشان را حل نمایید. 


34. خلاصه اینکه با امام زمان دوست باشید و بدانید خدای کریم و امام زمان هر لحظه اعمال شما را می بینند و همیشه برایتان وقت دارند. 


"به امید ظهور ایشان"


♡اللهم عجل الولیک الفرج♡


𸀊👇👇👇

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۱۱

حدیث (20) امام على علیه‏ السلام :

اَلْعِلْمُ اَصْلُ کُلِّ خَیْرٍ، اَلْجَهْلُ اَصْلُ کُلِّ شَرٍّ؛

دانایى، ریشه همه خوبى‏ها و نادانى ریشه همه بدى‏هاست.

(غررالحکم، ص48)

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۱۱

حدیث (1) قال رسول الله صلى‏ الله‏ علیه ‏و‏آله :

خَیرُ الدُّنیا وَالآخِرَةِ مَعَ العِلمِ وَشَرُّ الدُّنیا وَالآخِرَةِ مَعَ الجَهلِ ؛

خیر دنیا و آخرت با دانش است و شرّ دنیا و آخرت با نادانى.

(بحارالانوار، ج79، ص170)

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۰۹